عشق واقعی
چهار
نکته مهم دیگر این است که خیلیها در دوران آشنایی تفاوتهای زیادی بین خود و طرف مقابل مشاهده میکنند ولی با این تصور که میتوانند او را با عشق و علاقه و توجه تغییر دهند، به روابط خود ادامه میدهند. خیلی از خانمها مرتکب این اشتباه شایع میشوند اما شخصیت شکلگرفته آدمها، خیلی قابلتغییر نیست و فقط قابلتعدیل است. پس وقتی به قصد ازدواج رابطه آشنایی را با کسی شروع میکنید، واقعبین باشید و آشنایی خود را با کسی ادامه دهید که به اصول شما نزدیک باشد.
پنج
در این دوران هرگز خود را بیش از حد درگیر رابطه عاطفی نکنید. وقتی احساس بر منطق غلبه میکند، احتمال بروز مشکلات زیاد خواهد شد. یعنی ابتدا باید عقل بر احساس حاکم باشد و بعد همسویی عقل و احساس.
شش
هرگز تمام اطلاعات در مورد حال و گذشتهتان را برای طرف مقابل بیان نکنید. برخی فکر میکنند اگر همهچیز را با جزئیات برای فردی که با او آشنا شدهاند تعریف نکنند، صادق نیستند در حالی که صداقت 2 نوع سازنده و مخرب دارد.
کسی که به قصد ازدواج وارد رابطه با شما شده، باید به این حد از بلوغ رسیده باشد که بداند قرار است با آنچه در حال حاضر هستید، زندگی کند، نه آنچه قبلا بودهاید. پس اطلاعاتی که قصد دارید به طرف مقابل بدهید باید بهتدریج و پلکانی باشد و به همهچیز اشاره نکنید.
حواستان باشد دادن این اطلاعات غیرضروری میتواند در رابطه فعلی و در آیندهتان تاثیر مخربی داشته باشد.
برای اینکه این نکته مفهومتر شود، برایتان مثالی میزنم؛ ما 3 حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچکس حق ندارد وارد آن شود. اگر میخواهیم آشنایی و دوران نامزدی موفقی داشته باشیم، حتما باید این حریمها و صداقت سازنده را بشناسیم و نه وارد حریم خصوصی اول طرف مقابل شویم و نه او را وارد این حریم خودمان کنیم.
گاهی در مطب میبینم دخترخانمهایی که قبلا رابطه عاطفی معقول و کمخطری در چارچوب اخلاق، شرع ، قانون و عرف با آقایی داشتهاند ولی بهمحض اینکه در مورد آن به طرف مقابل گفتهاند، رابطهشان دچار مشکلشده و به هم خورده یا ازدواج انجام گرفته ولی همسر به شدت به خانم بدبین شده است و آسیب بدبینی و بدگمانی بسیار شدیدتر از این صداقت مخرب است.
هفت
کسی که میخواهد وارد رابطه آشنایی و بعد نامزدی و عقد شود، باید به بلوغ ازدواج رسیدهباشد اما متاسفانه برخی از کسانی که ازدواج میکنند، به این بلوغ نرسیدهاند اما بلوغ ازدواج چیست؟ یعنی با آگاهی، دانش و مهارتهای ارتباطی مبتنی بر واقعیت نه رویا، رابطه لذتبخش مادی و معنوی خلق کنیم. در غیر این صورت دچار تنش خواهیم شد.
بدون شناخت، منطق، خودشناسی و دیگرشناسی نباید وارد هیچ رابطهای شد چون برخی در دوران آشنایی چهره واقعی خود را نشان نمیدهند و نقاب بر چهره دارند تا طرف مقابل را جذب کنند. علاوه بر این، گاهی رفتار ناسنجیده یا پرخطر تاثیرگذاری هم نشان میدهند ولی طرف مقابل به دلیل ویژگیهای خوب دیگر، متاسفانه آن را نادیده میگیرد.
نظرات شما عزیزان: